تلوخور پس کوچه های جهانم

با صفر درصد الکلِ 

این آبجوی وطنی 

کسی مست نمی شود

اما تماشای لاک زدنت

تلوخورِ 

پس کوچه های جهانم می کند...

قصه عشق

بی تو این دیده، کجا میل به دیدن دارد؟!

قصه عشق، مگر بی تو شنیدن دارد؟!

شهریار

فلسطین

با فلسطین نسبتی دیرینه دارد قلب من

چون از آن روزی که یادم هست در اشغال توست!

بسوزه پدر عاشقی

داستانم راب مجنون گفتموباخنده گفت

این همه دیوانگی راازکجااورده ای؟

چشماش...

+ یاد چشمش همہ‌ے عمر سیہ پوشم ڪرد / :


ڪاظم‌بہمنے

امان از دلدادگی

مجنون به نصیحت دلم آمده است

بنگر به کجا رسیده دیوانگی‌ام...

ابوسعید ابوالخیر

امان از ابروانت...

مرا چشمیست خون افشٖان ز دست آن کمان ابرو

جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

حافظ

امان از ناتوانی

دل

    به زبان

          نمی رسد

لب

     به فغان

          نمی رسد

کس

     به نشان

          نمی رسد

تیـــرِ خـطاست زندگــی!

"بیـدل دهلـوی"

غم

گل محمدی من مپرس حال مرا 

به غم دچار چنانم که غم دچار من است

"فاضل نظری "

برنامه کودک

یک بچه تُخسم که تو را دیدم و انگار
آرام شدم خیره به برنامه کودک


"اشکان امیری"